اسم گل که میاید بی اختیار بوی خوشش تو مغزمون عظرافشانی میکند
اسم مادر که می اید جای نوازشاش مستت میکند
اسم عشق که میایید قلبتان بی اختیار ارام میگیرد
اسم خواهر حس صمیمیت و تو وجود آدم سرانداز میکند
اسم برادر حس قدرت و تکیه گاه داشتن میدهد
و اسم پدر میگویند همه ی این ها را یکجا باهم حمل میکند
گاهی بوی گل و
صمیمیت خواهرانه
نوازش مادرانه
قدرت برادرانه
همشون باهم درد میگیرند
وقتی؟
وقتی .
حس پدری ،در تنت کبودی بجا می گذارد
این بار از شنیدن اسمش فقط حس درد بهت دست میدهد و
بس.
به امید آنکه تن هیچ فرزندی از اسم پدر درد نگیرد.
نویسنده: آراس مقامی آخ دلم چرا دق نمیکنی 23پاییز ابان
سطری از زخم نوشته های یک زن
معجزات یک جاسوس باهوش
اسم ,حس ,میکنداسم ,درد ,پدر ,کبودی ,اسم پدر ,بی اختیار ,تنت کبودی ,کبودی بجا ,بجا می
درباره این سایت